انجمن نقد ادبی آسنی

زیرمجموعه انجمن دوستداران حافظ بابل

انجمن نقد ادبی آسنی

زیرمجموعه انجمن دوستداران حافظ بابل

انجمن نقد ادبی آسنی
آخرین مطالب

هنر کیچ

پنجشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۸، ۱۱:۰۶ ق.ظ

"نمونه تابلوی کشیده شده از زیرمجموعه هنر آرت"

لازم است قبل از ورود به مبحث چیستیِ هنر کیچ؛ خواننده گرامی، تمام تعاریفی که از تمدن و فرهنگ شنیده و خوانده، را موقتا فراموش کند و فقط حین خوانش این متن، نسبت به دسته بندی و تعاریفِ ویژه ی نگارنده، توافق داشته باشد:

در این متن، دستاوردهای بشری به دو دسته تقسیم بندی می شود :

۱_ تمدن یا دستاوردهای مادی؛ مثل پیشرفتهای بشری در زمینه تکنولوژی.

۲_ فرهنگ یا دستاوردهای معنوی؛ مثل عرفان، فلسفه و هنر.

سنجش جامعه، براساس رشد مادی، نیازی به پژوهش ندارد، زیرا وضعیت تمدن هر جامعه، عینی و کاملا ملموس است. اما بهترین معیار جهت سنجشِ وضعیت فرهنگی جامعه، پژوهش در نوع و سطح هنر مصرفی درمیان اکثریت مردم است. هرگاه گرایش اکثریت مردم به سمت هنر اصیل باشد، نشانه ایی ست بر رشد فرهنگی و چنانچه گرایش اکثریت مردم به سمت هنر کیچ باشد، دال بر سقوط فرهنگی و معنوی آن جامعه است! در این راستا و بعنوان مثال، میتوان به پرفروش ترین کتاب ها و فیلمها و یا پرطرفدارترین نوع موسیقی در میان توده مردم مداقه و مطالعه نمود. اکنون لازمست تا پیرامون انواع هنر بیشتر بدانیم تا هم، آنچه که نوشته شد، مستدل بشود و هم از معیار سنجش فرهنگ بیشتر بدانیم.

هنر هم مثل سایر پدیده‌های هستی، سلسله مراتبی دارد و می‌توان از وجوه مختلفی آن را طبقه بندی کرد. در اینجا ، اختصاصا هنر از منظر زیبایی شناختی دسته بندی می شود، که البته، به فراخور محدودیت متن، صرفا به بررسی دو نوع هنر می پردازیم :

۱_ والاترین نوع هنر یعنی هنر اصیل که هنریست به لحاظ معنایی ژرف، تکان دهنده، ماندگار و اصیل، بدیع و تازه، ساده اما زیبا، بی زمان و بی مکان...مانند تابلوی جیغ اثر ادوارد مونش.

۲_ نازل ترین نوع هنر یعنی هنر کیچ که هنریست سطحی، پوک، زننده، کلیشه ایی، پر زرق و برق، مبتذل، سبک و بی مایه مثل سریالهای ترکی که این روزها در ایران بیشتر از ترکیه، مخاطب دارد!

هنر اصیل برآمده از جان پخته هنرمند است. بنابراین لازمه ی مواجه و درک و لذت از هنر اصیل، دارا بودن نهادی مستعد و پخته، جهت تاثیرپذیری و هضم زیبایی و معنای ژرف آنست. لاجرم مخاطب ِ هنر اصیل، در سطوح بالای شعور و آگاهی قرار دارد! چراکه، هنراصیل رابطه ایی مستقیم با میزان آگاهی دارد.

اما هنر کیچ، حامی و پشتوانه ایی جز صاحبان قدرت و سرمایه ندارد. هدف از تولید هنر کیچ، یا تبلیغ و دفاع از مواضع صاحبان قدرت است و یا وسیله ایی جهت سودآوری سرمایه داران و یا هر دو.

این نوع هنر، صرفا پاسخگو و تحریک کننده ی غرایز بدوی انسانی است، لذا شعور و آگاهیِ مخاطب بزرگترین مانع در برابر تحقق اهداف هنر کیچ هست! تولید و بقای هنر کیچ منوط به ایجاد فضایی بسته جهت جلوگیری از هرگونه آگاهی بخشی و رشد شعوری افراد جامعه است. بنابراین، هنر کیچ همزمان با سرگرم کردن انسانها به توسط تحریک و تهییج کردن غرایز اولیه، آنان را از توجه به سایر امور و نیز سایر مایحتاج انسانی بازمیدارد. بعنوان مثال توجه کنید به ویژگیهایی که در اکثر فیلمهای کیچ تکرار می شود: مثل وجود صحنه های جنسی، استفاده از زنان زیبا، ویترینی جهت نمایش لباسها و وسایل لوکس، قصه های عاشقانه ی کلیشه ایی و...

همان‌طوری که در سطور آغازین متن اشاره شد؛ فراگیر شدن هنر کیچ در سطوح مختلف اجتماع، نشانه ی سقوط فرهنگی جامعه است و چون هنر کیچ مخالف و نافی شعور و آگاهی است، براساس تجربه میتوان نتیجه گرفت که چنین جامعه ایی، بشدت مستعد پذیرش حکومت های خودکامه و استبدادی است! از همین روست که در جوامع استبداد زده، هنر و هنرمند، بشدت کنترل و سانسور می شوند. دیکتاتوران، با هرگونه هنر اصیل بشدت مخالفند زیرا زیبایی هنر اصیل، آزادگی را نیز بهمراه خواهد داشت! اما آنان، به تجربه دریافته اند که هنر به دلیل ماهیت زیبا و تحریک کننده، بشدت تاثیر گذار است، بنابراین با تولید هنر کیچ در جهت سرکوب و تبلیغ و بقا، به بهترین نحو از هنر استفاده ابزاری می کنند!

اما خطر جدی تر آنجاست که؛ اگر هنر کیچ در درازمدت، به تکرار عرضه بشود تا جایی که در نهاد و ناخودآگاه فردی و جمعی ملتی نفوذ کند، ذائقه هنری آن ملت برای همیشه تا نازل ترین سطوح سقوط خواهد کرد و دیگر هرگز نمیتوان امیدی به رویش نبوغ هنری در آن ملت داشت.

و این خطر بزرگ را رمان نویس عراقی، بختیار علی، به زیبایی در قسمتی از رمان شهر موسیقیدان های سفید، هشدار داده است:

« پرسید: بزرگترین فاجعه ای که ممکن است بر سر یک ملت بیاید، چیست؟

گفتم: همون اندازه که گوش نکردن سیاست مداران به موزارت فاجعه است، همون اندازه که گوش نکردن دشمن ما به موزارت فاجعه است، همون اندازه هم گوش نکردن نجات دهنده ما به موزارت فاجعه است...

ولی فاجعه بزرگ یه ملت اینه که مرز واقعی کار کوچک و کار بزرگ برداشته بشه! فاجعه بزرگ این نیست که رییس‌جمهور و دارودسته اش موزارت گوش نمیدن و با صدای موسیقی موزارت، اشک شون در نمی آد، فاجعه بزرگ تر اینکه بین موزارت و موسیقی دانهای بی ذوق و حقیر، فرقی باقی نمونه!

وقتی گوشهای شهر با موسیقی پست و بازاری پر میشه، حس حقیقی موسیقی رو از دست میده...

وقتی موسیقیدان های ناشی خیال می کنن برای خودشون موزارت اند، وقتی همه آدمهای زبون و بی هنر، دست به یکی می کنن فاجعه بزرگ به بار می آد !

مشکل ما این نیست که رییس‌جمهور به موزارت گوش نمی کنه، مشکل اینکه ما توی شهری زندگی می کنیم که اگه موزارتی هم داشته باشه، نه خودش میدونه موزارته و نه هیچ کس دیگه ایی...اگه موزارتی هم توی این شهر باشه، لای سنگ آسیاب اون جماعت بی هنر، له و لورده میشه!»

نویسنده: ک.جعفری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
پایان فوتر بلاگ -->